دیروز دو خبر دل‌خراش و تکان‌دهنده در سپهر شگردانه‌ی ایران مایه‌ی فسوس و اندوه همگانی شد تا جایی که رضاشاه دوم پهلوی« پادشاه قانونی ایران» را نگران و آزرده کرد و پیامی در این پیوند به همه‌ی ایرانیان فرستادند. خبر تلخ و دهشتناک نخست درباره‌ی بیدادنامه‌ی مرگِ جوانان برومند اکباتان بود که از سوی بی‌دادگاه تهران نگارش یافته است، خبر دوم درپیوند با مرگِ زودهنگام و تراریزی شده جوان کوشا و آگاه ایران کیانوش سنجری بود.
۱-گرچه شوربختانه از ریزه‌کاری‌ و اَزداهای(اطلاعات) پرونده‌ی: میلاد آرمون،علیرضا برمرزپورناک، امیر محمد خوش‌اقبال، علیرضا کفایی، نوید نجاران و حسین نعمتی چیزی در دست نیست و نمی‌توان به‌سادگی به آن‌ها دسترسی داشت!
با این همه، از آگهی‌های جسته‌گریخته‌ای که پخش شده، نکته‌های شگرف زیر را به آگاهی می‌رسانم:
۲- پوچ‌پندارانِ یاوه‌گویِ کژرفتار در جمهوری ننگین اسلامی به این رادمردان به همراه چند تن دیگر دو اَنگ و بُهتان (اتهام) بسته‌اند، یک- جنگ با خدا(محاربه) و دو- هنبازی در دگرکُشی(مشارکت در قتل) که دو پرونده جداگانه درست کرده‌اند. پرونده جنگ با خدا (محاربه) به بیدادگاه انقلاب اسلامی تهران فرستاده شده که بدست خون‌آشامی بنام ابوالقاسم صلواتی افتاده است، و پرونده‌ی هنبازی در دگرکُشی یک بسیجی بنام آرمان علی‌وردی(مشارکت در قتل) به شاخه ۱۳ بیدادگاه کیفری یک تهران سپارش شده است.
۳- آبشخور(منشاء) هر دو اَنگ و بهتان از یک‌جا(مرگ یک بسیجی)، و از یک کردار(فعل واحد) سرچشمه گرفته است، و کردار تک(فعل واحد) نمی‌تواند چند بزه همزمان را پدید آورد و چنانچه در یک فرآیند کمیاب و نایاب تک‌کرداری بتواند چند بزه را فراهم آورد در آنگاه نیز بزه سنگین‌تر و بُهتان بزرگتر را به گُرده‌ی بزه‌کرده می‌اندازند. بدین‌روی ، برچسب‌زنی دو بهتان و اَنگ گفته شده ستم‌گری فزاینده و بیدادگری آشکار است.
۴- این دو بُهتان(اتهام) هرگز نمی‌توانند همزمان در یک کردار(فعل واحد) دو بزه و جرم را رخنمون کرده باشند، زیرا اگر انگیزه‌ی ( قصد) بزهکار جنگ با خدا(محاربه) باشد که در این بزه آهنگ جان(قصد جان) کردن بنیان بزه و جرم «محاربه» است که خودتان در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی آن را آورده‌اید. چنانچه این جوانان آهنگ(قصد) هنبازی در دگرکُشی(قتل) کرده بودند، پس چرا به آنان بُهتانِ جنگ با خدا زده‌اید؟!
۵- در ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی آورده‌اید:« محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم و ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هر گاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود محارب محسوب نمی‌شود.»
در این ماده به « کشیدن سلاح به قصد جان، مال، و ناموس مردم یا ارعاب آنها پرداخته شده است. درکجای این ماده به جان یا مال یا ناموس یا ارعاب جمهوری ننگین اسلامی و سران و کارگزاران آن کوچکترین گوشزدی شده است؟!
افزون آنکه یک بسیجی که از بازوان نهادی و قانونی جمهوری اسلامی بشمار می‌آید و برای سرکوب، زخمی‌کردن، کشتن، دستگیری به میدان آمده از پرتو گستره‌ی مردم «شمول نام مردم» بیرون است و شخص خاص بشمار می‌آید.
۶- در پاپوش‌دوزی‌تان آورده‌اید که: جوانان اکباتان هنبازی در دگرکُشی (مشارکت در قتل) داشته‌اند، پس بزه و داوه‌ای ویژه (جرم و دعوایی خصوصی) است که بار پایش(اثبات) آن بر دوشِ بازماندگان آرمان علی‌وردی «بسیجی»است نه کارگزاران بیدادگستری، زیرا خودتان در قانون آیین دادرسی کیفری آن جایی که در باره‌ی «ترتیب رسیدگی» در بیدادگاه‌های کیفری نگاشته‌اید و در ماده‌ی ۳۵۹ آورده‌اید: « رسیدگی در دادگاه به صورت ترافعی و به ترتیب زیر انجام می‌شود:….»
۷- مگر در قانونِ آیین دادرسی کیفری‌تان در ماده « ۳۱۴»نیاورده‌اید:
« هرکس متهم به ارتکاب جرایم متعدد باشد که رسیدگی به بعضی از آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک و دو و بعضی دیگر در صلاحیت دادگاه انقلاب یا نظامی باشد، متهم ابتدا در دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به مهمترین اتهام را دارد محاکمه می‌شود و پس از آن برای رسیدگی به اتهام دیگر به دادگاه مربوط اعزام می‌شود. در صورتی که اتهامات از حیث مجازات مساوی باشد، متهم حسب مورد ، به ترتیب در دادگاه انقلاب، نظامی، کیفری یک یا کیفری دو محاکمه می‌شود.»
پس چی شد؟! مگر کیفرِ جنگ با خدا(محاربه) که تناب دار بی‌چون‌وچراست، از کیفر دگرکُشی (قتل) که خونخواهی یا شله کردن (قصاص) است مهن‌تر ( مهم‌تر) نیست؟! نکند هر دو کیفر را یکسان(مساوی) دانستید ؟! چرا این جوانان جان به لب رسیده را نخست در بیدادگاه کیفری یک تهران به جوخه‌ی مرگ سپرده‌اید؟!
ننگ و نفرین و تفو بر شما باد
#KingRezaPahlavi
# دانیال-استخر-دادفر-دادگستری
پنج‌شنبه ۲۵۸۳/۸/۲۴ شاهنشاهی برابر با
2024/11/14 ترسایی

keyboard_arrow_up